-
(آهای، آی «میدان» (میدان التحریر
-
این همه وقت کجا بودی؟
-
در تو سرودیم، در تو فرسودیم
-
با هراسمان جنگیدیم
-
و نیایش کردیم
-
متحد میمانیم، شب و روز
-
و با تو هیچ چیز غیرممکن نیست
-
ندای آزادی، ما را به هم میپیوندد
-
زندگیمان سرانجام معنایی پیدا کرده است
-
بازگشتی نیست: صدای ما شنیده شده است
-
و رویا دیگر ممنوع نیست.
-
«آهای، آی «میدان
-
این همه وقت کجا بودی؟
-
دیوار را فرو ریختی و روشنایی آوردی
-
و ملتی از هم گسسته را در خود جمع کردی
-
از نو زاده شدهایم، و رویایی سرکش هم زاده شده
-
برخاستیم به اعتراض، با نیتهایی پاک
-
گرچه گاهی کژیهایی هم بود
-
میهن و فرزندانمان راحفظ میکنیم
-
و جوانان بر خاک افتادهمان را هرگز از یاد نمیبریم
-
«آهای، آی «میدان
-
این همه وقت کجا بودی؟
-
با تو «حس» کردیم، و با تو «آغاز» شدیم
-
دیگر فاصلهای نیست، منعی نیست
-
با این دستها زندگیمان را دگرگون میکنیم
-
تو راه را نشان دادی، و بقیهاش بر عهده خود ماست
-
گاه میترسم که رنگ ببازی
-
که ترکت کنیم، و رویایمان بمیرد
-
بار دیگر تاریخمان را گم کنیم
-
و تو بشوی قصهای از قصههایمان
-
«آهای، آی «میدان
-
این همه وقت کجا بودی؟
-
میدانی از مردم، از هر گروه
-
برخی بیتفاوت و برخی دلاور
-
برخی عاشق، و برخی پر جنب و جوش
-
برخی شلوغ، و برخی ساکت
-
دور هم جمع میشویم و چای مینوشیم
-
حال که طعم آزادی را چشیدهایم
-
دنیا را به شنیدن صدایمان وا داشتی
-
و همسایهها را متحد کردی
-
«آهای، آی «میدان
-
این همه وقت کجا بودی؟
-
رویای ما، قدرت ماست
-
همبستگی ما، سلاح ما
-
میدانی که حق را میگوید
-
و همواره به ظالم، «نه» میگوید
-
میدانی به مانند موج
-
بعضی تن به آن میزنند، و بعضی کشیده میشوند
-
«آنان که بیرون بودند، میگفتند «هرج و مرج
-
اما کار ما در تاریخ ثبت شد
-
«آهای، آی «میدان
-
این همه وقت کجا بودی؟